به یاد داشته باشید در این شرایط یک نفس عمیق بکشید و از راهکارهای زیر برای آرام کردن کودک استفاده کنید:
1. نشانهها را بشناسید
با
شناخت نشانههای بحران، پیش از شروع آن، راحتتر میتوانید کودک را آرام
کنید. کجخلقی و بداخلاقی، شبیه بازی دومینو است. با شروع اولین نشانهها،
به سرعت نشانههای بعدی هم ظاهر میشوند. عواملی که موجب کجخلقی میشود را
شناسایی کنید و به کودک آموزش دهید تا او هم آنها را بشناسد.
2. حواس کودک را پرت کنید
این
شیوه معمولاً برای کودکان 3 سال و کمتر کارایی دارد. مثلاً میتوانید یک
اسباببازی به کودک نشان دهید یا با شروع یک فعالیت و سرگرمی، توجه و حواس
کودک را پرت کنید. در این سن، کودکان مفهوم علت و معلول را نمیفهمند،
بنابراین بحث و گفتگو بیفایده است.
3. به کودک فرصت دهید
کودک
را از عواملی که او را عصبی میکنند، دور کنید. این کار شما به کودک این
فرصت را میدهد که کمی آرامتر شده و به خودش مسلط شود. خودکنترلی، یکی از
مهارتهای بسیار مهمی است که کودک باید یاد بگیرد. کودک را با تعدادی از
اسباببازیهای موردعلاقهاش روی مبل قرار دهید و از او بخواهید دراز بکشد.
میتوانید به کودکان بزرگتر، راهکارهایی مانند تنفس عمیق، شمردن تا 5 یا
10 قبل از حرف زدن و یا تمرکز بر افکار خوب را آموزش دهید.
4. مهارت خودکنترلی را در خودتان تقویت کنید
سختترین
کار در این مواقع، آرام ماندن و دخالت نکردن است. اگر احساس میکنید
عصبانی و ناراحت هستید، کمی عقب بروید، یک نفس عمیق بکشید و کمی به خودتان
فرصت دهید. کودکان بیشتر از آنچه که از گفتار والدین یاد میگیرند، از
رفتار آنها میآموزند.
5. با قاطعیت حرف بزنید
بدون
اینکه فریاد بزنید یا سخنرانی کنید، برای کودک توضیح بدهید از او چه
انتظاری دارید. قاطع باشید و مرزها و محدودیتها را مشخص کنید. اگر کودک از
قوانین سرپیچی کرد، آن را به او یادآوری کنید و بهجای عصبی شدن، این کار
را با آرامش انجام دهید. درصورتیکه کودک، رفتار نادرستی انجام دهد و شما
سعی کنید با در آغوش گرفتن، او را آرام کنید، این واکنش شما رفتار نادرست
کودک را تقویت میکند.
6. کمی شوخ و خلاق باشید
شوخی،
اغلب ابزار خوبی برای آرام کردن کودک است. اگر میبینید شرایط به سمت بدتر
شدن میرود، برای کمک به بهبود اوضاع باید بتوانید کارهای جالب انجام
دهید. بههیچوجه کودک را دست نیندازید. تحت هیچ شرایطی، توجیهی برای مسخره
کردن، اسم گذاشتن روی کودک و یا تحقیر کردن او وجود ندارد.
7. در مورد احساسات حرف بزنید
کودکان
بزرگتر، اغلب برای بیان احساسات و هیجاناتشان، دچار مشکل میشوند. آنها
حتی ممکن است احساساتشان را نشناسند و همین مسئله درماندگی کودک را مضاعف
میکند. به کودک کمک کنید تا احساساتش را بفهمد و درباره آنها صحبت کند.
به او یاد بدهید که همه انسانها گاهی اوقات ناراحت و عصبی میشوند و صحبت
کردن دراینباره اشکالی ندارد. از سوالاتی مانند «چه اتفاقی افتاده؟» یا
«ناراحت هستی؟ » استفاده کنید. از او بخواهید نظرش را درباره چیزهایی که
میتوانند به آرامش او کمک کنند، بیان کند. با این شیوه، آرامآرام به کودک
یاد میدهید که با احساساتش آشنا شود و برای رویارویی و غلبه بر آنها، در
موردشان حرف بزند.
8. یک تیم باشید
سعی
کنید مقابل کودک قرار نگیرید، بلکه کنارش حضور داشته باشید. احتمالاً سخت و
دشوار به نظر میرسد؛ اما اگر بدانید که چگونه میتوانید این کار را انجام
بدهید، دچار مشکل نمیشوید. اگر کودک چیزی میخواهد، بهجای تسلیم شدن، به
او امکان و فرصت انتخاب بدهید. «میخواهی الان حمام کنی یا 5 دقیقه دیگر؟»
یا «ترجیح میدهی الان اتاقت را تمیز کنی یا بعد از تماشای تلویزیون این
کار را انجام میدهی؟»
9. دلایل را شناسایی کنید
اگر
اخیراً شاهد از کوره در رفتنهای مکرر کودک هستید، کمی بیشتر دقت کنید تا
ببینید در دنیای کودک چه میگذرد. احتمال دارد عوامل استرسزا، کودک را
محاصره کرده باشند و یا مسئولیت زیادی به گردن کودک باشد که توان مدیریت
آنها را نداشته باشد. کمی به عقب برگردید. شاید کودک از چیز دیگری مثل یک
تغییر در زندگیاش ناراحت است. از کودک بخواهید یک نقاشی بکشد یا بازی
ترتیب دهید که کودک در آن نقش عروسکگردان را داشته باشد تا با این شیوه،
کمی احساساتش را بروز دهد و به شما کمک کند دلیل اصلی آزردگی او را متوجه
شوید.
10. از متخصص کمک بگیرید
اگر
کودک اغلب پرخاشگری و بدقلقی میکند، آموزش مسائلی مثل توالت رفتن یا جدا
خوابیدن را کمی به عقب بیندازید. در مورد کودکان بزرگتر هم اگر از رفتن به
مدرسه و یا انجام فعالیتهایی که قبلاً به آن علاقه داشتند، اجتناب
میکنند، ممکن است علامت اضطراب باشد که برای درمان آن باید حتماً به یک
درمانگر متخصص مراجعه کنید.
حوزه های امتحانات نهایی خرداد ماه 94 شهرستان گلپایگان حوزه امتحانات نهایی
سلام
آن سلامی که به سین ، نقش (سلامت ) دارد.
لام آن ، (لطف ولطافت ) دارد.
الفش ، (اُلفت ) بی پایان است.
میم آن ، (عطر محبّت) دارد.
این عید به نور فاطمیه زیباست.
روزی تمام سالتان با زهرا (س) است
با بُردن نام فاطمه (س) فهمیدم
سالی که نکوست از بهارش پیداست.
ارزشمندترین وقایع زندگی معمولا دیده نمیشوند ویا لمس نمیگردند، بلکه در دل حس می شوند. لطفا به این ماجرا که دوستم برایم روایت کرد توجه کنید.
اومیگفت که پس از سالها زندگی مشترک، همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. زنم گفت که مرا دوست دارد، ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد. و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد.
زن دیگری که همسرم از من میخواست که با او بیرون بروم مادرم بود که 19 سال پیش بیوه شده بود ولی مشغله های زندگی و داشتن 3 بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی ونامنظم به او سر بزنم.
آن شب به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم. مادرم با نگرانی پرسید که مگر چه شده؟ او از آن دسته افرادی بود که یک تماس تلفنی شبانه و یا یک دعوت غیر منتظره را نشانه یک خبر بد میدانست.
ما به رستورانی رفتیم که هر چند لوکس نبود ولی بسیار راحت و دنج بود. دستم را چنان گرفته بود که گوئی همسر رئیس جمهور بود .
پس از اینکه نشستیم به خواندن منوی رستوران مشغول شدم. هنگام خواندن از بالای منو نگاهی به چهره مادرم انداختم و دیدم با لبخندی حاکی از یاد آوری خاطرات گذشته به من نگاه میکند، به من گفت یادش می آید که وقتی من کوچک بودم و با هم به رستوران میرفتیم او بود که منوی رستوران را میخواند.
من هم در پاسخ گفتم که حالا وقتش رسیده که تو استراحت کنی و بگذاری که من این لطف را در حق تو بکنم.هنگام صرف شام گپ وگفتی صمیمانه داشتیم، هیچ چیز غیر عادی بین ما رد و بدل نشد بلکه صحبتها پیرامون وقایع جاری بود و آنقدرحرف زدیم که سینما را از دست دادیم.
وقتی او را به خانه رساندم گفت که باز هم با من بیرون خواهد رفت به شرط اینکه او مرا دعوت کند و من هم قبول کردم.وقتی به خانه برگشتم همسرم از من پرسید که آیا شام بیرون با مادرم خوش گذشت؟ من هم در جواب گفتم خیلی بیشتر از آنچه که میتوانستم تصور کنم.
چند روز بعد مادرم در اثر یک حمله قلبی شدید درگذشت و همه چیز بسیار سریعتر از آن واقع شد که بتوانم کاری کنم.
کمی بعد پاکتی حاوی کپی رسیدی از رستورانی که با مادرم در آن شب در آنجا غذا خوردیم بدستم رسید.یادداشتی هم بدین مضمون بدان الصاق شده بود: نمیدانم که آیا در آنجا خواهم بود یا نه ولی هزینه را برای 2 نفر پرداخت کرده ام یکی برای تو و یکی برای همسرت.
و تو هرگز نخواهی فهمید که آنشب برای من چه مفهومی داشته است، دوستت دارم پسرم.
در آن هنگام بود که دریافتم چقدر اهمیت دارد که بموقع به عزیزانمان بگوئیم که دوستشان داریم و زمانی که شایسته آنهاست به آنها اختصاص دهیم.
هیچ چیز در زندگی مهمتر از خدا و خانواده نیست.
زمانی که شایسته عزیزانتان است به آنها اختصاص دهید زیرا هرگز نمیتوان این امور را به وقت دیگری واگذار نمود.
این متن را برای همه کسانی که والدینی مسن دارند بفرستید. به یک کودک، بالغ و یا هرکس با والدینی پا به سن گذاشته. امروز بهتر از دیروز و فرداست.
برنامه امتحانات نهایی دانش آموزان و داوطلبان آزاد دوره متوسطه و پیش دانشگاهی
ثبت نام داوطلبان آزاد ششم ابتدایی و سوم راهنمایی از روز شنیه مورخ 93/12/2 آغاز گردیده است جهت اطلاع بیشتر به کارشناسی سنجش و ارزشیابی تحصیلی اداره آموزش و پرورش گلپایگان مراجعه فرمایید یا با تلفن 57421001 تماس حاصل نمایید
یکی از مشکلات مادران، لجبازی کودکان است و به همین دلیل، برخورد مناسب با این مشکل میتواند روند تربیت را در مسیر درست قرار دهد. اولین نکته این است که با استفاده از روشهای ساده و سرگرمکننده میتوانیم کودک لجباز خود را آرام کرده و برای دقایقی او را وادار کنیم با ما همکاری کند. در نظر بگیریم وقتی که میخواهیم دندانهای فرزندانمان را مسواک بزنیم، دهانش را باز نمیکند. در موقع ناخن گرفتن، بیقراری میکند و اگر کودکمان پارک را ترک نکند، ما دیر به محل کارمان میرسیم ولی او همچنان از تاب بازی دست بر نمیدارد.
معمولاً کودکان 3-4 ساله کمی ناسازگارند؛ به ویژه هنگامی که پدر و مادرشان به طور جدی کاری را از آنها میخواهند، مخالفت میکنند. دلیل مخالفت آنها این است که میخواهند استقلال خود را نشان دهند. حرف زدن در این مورد با آنها بیفایده است. برای مطیع کردن کودکان، نباید فریاد زد و یا آنها را تهدید کرد.
برگرفته از سایت تبیان
با کمی خلاقیت و حوصله میتوانیم حواس فرزندانمان را به کار مورد نظر جلب نماییم. هنگامی که قرار است پزشک آمپولی را به کودکمان تزریق کند، یا مجبور هستیم برای مدت طولانی در صف خرید فروشگاه منتظر بمانیم، با به کارگیری روشهای زیر میتوانیم فکر او را به چیزهای دیگری مشغول کنیم.
- او را بخندانیم
خنداندن کودکان، بهترین راه برای مسواک زدن یا دارو دادن به آنهاست. وقتی که آنها میخندند، نه تنها فکرشان جای دیگر مشغول نیست، بلکه دهانشان نیز کاملاً باز است!
- خاطرات دوران کودکی خود را تعریف کنیم
بهترین روش برای سرگرم کردن فرزندمان در مواقع ضروری، داستان گفتن است. حتی اگر داستان ساختگی باشد. در عین حال ما نیز میتوانیم قدرت تخیل خود را امتحان کنیم. با گفتن داستانهای طولانی، میتوانیم فرزندمان را زمان بیشتری سرگرم کنیم.
- آهنگین و موزون صحبت کنیم
معمولاً وقت خوابیدن، بهترین زمان برای پشت گوش انداختن خیلی چیزهاست، با لحنی موزون میتوانیم فرزندمان را به مسواک زدن و لباس خواب پوشیدن تشویق کنیم. همچنین میتوانیم زمان آواز خواندن، یک یا دو کلمه را اشتباه تلفظ کنیم. با این کار، حواس فرزندمان به اشتباه ما بیشتر از مسواک زدن جلب میشود.
- تغییر صدا بدهیم
با تغییر دادن صدایمان برای کودکان، داستانهای جالب تعریف کنیم؛ مانند صحبت کردن پیرزن بیدندان، صحبت کردن با لهجههای مختلف، حرف زدن بچهگانه و یا هر تقلید صدایی که میتوانیم انجام دهیم.
- به او رازی را بگوییم
اگر تا 15 دقیقهی دیگر وقت دکتر داریم و فرزندمان سوار ماشین نمیشود، خم شده و در گوش او بگوییم؛ من میخواهم یک راز خیلی مهم را به تو بگویم. میخواهی آن را بشنوی؟ وقتی که او با سر بله گفت، او را بغل کنیم و چیزهای جالب و شیرین را در گوشش بگوییم؛ سپس با سرعت او را در صندلی ماشین قرار دهیم.
- روی نکات مثبت، تاکید بیشتری کنیم
آیا فرزندمان از دست شستن قبل از شام یا شامپو زدن متنفر است؟ تعریف و تمجید کردن، ترفند خوبی است تا بگوییم هر وقت که سرت را با شامپو میشویی، موهایت بسیار براق و زیبا به نظر میرسند، همچنین بوی خوبی میدهد؛ در همین زمان، شامپو را کف دستمان ریخته و آرام آرام آن را روی سر فرزندمان بریزیم.
با کمی خلاقیت و ابتکار میتوان بدون نگرانی و عصبانیت، راه حلهای مناسبی را برای برخورد با کودکانمان در زمینههای رفتاری مختلف پیدا کنیم و به رفع مشکل بپردازیم و با این روشهای تربیتی، به کودکانمان بیشتر نزدیک میشویم و با اصول و تدابیر تربیتی مناسب و به جایی که به کار میبریم، بزرگسالی خوبی را برای آنان در نظر میگیریم.